iran review of books

مرور کتب فارسی

iran review of books

مرور کتب فارسی

اکثر مطالب این سایت از نوشته های کاربران فارسی زبان سایت goodreads.com برداشت شده است.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
  • ۰
  • ۰

📝با نظارت دختر بهار


کتاب: دیوان اشعار ملک الشعرای بهار (2جلدی)

 شاعر: #ملک_الشعراء_بهار

ناشر: #توس

صفحات: 736

قفسه: #زبان_و_ادبیات #ادبیات_فارسی #شعر #شعر_معاصر #شعر_کلاسیک


میانگین امتیاز (با نظر 2 کاربر): 4.5

  

ریویو از کاربر: محمد امین

امتیاز کاربر: ★★★★★



✅ یک)

یکی از نکاتی که همواره در رابطه با همنسلان ملک الشعرا برایم جالب بوده است. این است که این افراد چطور توانسته اند در مدت زمانی کوتاه این حجم از فعالیت را انجام دهند. مثلا دهخدا فارغ از فعالیتهای سیاسی و ژورنالیستی دو اثر فوق العاده دارد - لغتنامه و امثال و حکم- که همین الان بنیادهای عریض و طویل و در عین حال بی خاصیت توانایی به انجام رساندن بخشی از آن را ندارند. حتی فردی مثل دکتر سعید نفیسی که ادبا و مصححین عصر حاضر ایرادات فراوانی برآثار او میگیرند آن حجم از کارهای مفید دارد. شخصی مثل ملک الشعرا که دیگر جای خود را دارد توجه کنید سرایش این حجم از شعر خوب، فعالیتهای متعدد و جدی سیاسی، فعالیتهای ژورنالیستی جدی، تحقیقات و پژوهشها گسترده و متعدد (به عنوان مثال کتابهای: سبک شناسی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تاریخ تطّور در شعر فارسی) فقط و فقط در 65 سال. واقعا باورنکردنی ست. خلاصه امثال بهار و دهخدا بیش از آنکه از طول زندگی خودبهره ببرند از عرض زندگی خود به خوبی استفاده کرده اند.


✅ دو)

حالا تمام اینها را عرض کردم تا یک کتاب هم معرفی کنم، آن هم کلیات اشعار بهار است.

کلیات اشعار ملک الشعرا اول توسط نشر توس منتشر شد و بعدا توسط نشرهای علم و نگاه نیز به چاپ رسید.

از همان اول هم چاپ نشر توس بهتر بود. ولی متاسفانه چند سالی تجدید چاپ نشد و تنها چاپ بد و پر از غلط نشر نگاه در بازار بود. خوشبختانه اردیبهشت امسال نشر توس کتاب را با حروف چینی و صفحه آرایی جدید و مرتب روانه بازار کرد حسن دیگر این طبع اضافه شدن چند شعر منتشر نشده و همچنین کامل شدن قسمت مطایبات و هزلیات دیوان است.

در ضمن تمام مراحل چاپ جدید کتاب زیر نظر خانم چهرزاد بهار دختر ملک الشعرا را بهار بوده است.

تنها عیب این کتاب قیمت بالای آن است 95000 تومان. امیدوارم که شما با آن مشکلی نداشته باشید.



✂️ سه)

قصیده بسیار خوب "بَثُّ الشِّکوی" که در 1297 سروده شده:

.

تا بر زَبَر ری است جولانم

فرسوده و مستمند و نالانم

هزلست مگر سطور اوراقم

یاوه است مگر دلیل و برهانم؟

یا خود مردی ضعیف تدبیرم

یا خود شخصی نحیف ارکانم؟

یا همچو گروه سِفلگان هر روز

از بهر دونان به کاخ دونانم؟

پیمانه کشِ رَواقِ دستورم‌؟

دریوزه گرِ سرایِ سلطانم‌؟

اینها همه نیست پس چرا در ری

سیلی‌خور هر سفیه و نادانم؟

جرمی است‌ مرا قوی که‌ در این ملک

مردم دگرند و من دگرسانم

از کید مخنثان‌، نیم ایمن

زیراک مخنثی نمی‌دانم

نه خیل عوام را سپهدارم

نه خوان خواص را نمکدانم

بر سیرت رادمردمان‌، زین‌روی

در خانه‌‌‌ٔ خویشتن به زندانم

یک روز کند وزیر تبعیدم

یک روز زند سفیه بهتانم

دشنام خورم ز مردم نادان

زیراک هنرور و سخندانم

زیرا به سخن یگانهٔ دهرم

زیرا به هنر فرید دورانم

زیراک به نقش‌بندی معنی

سیلابهٔ روح بر ورق رانم

زیرا پس‌چند قرن چون خورشید

بیرون شده از میان اقرانم

زیرا به خطابه و به نظم و نثر

خورشید فروغ‌بخش ایرانم

زیرا به لطایف و شداید نیز

مطبوع رواق و مرد میدانم

اینست گناه من‌، که در هر گام

ناکام چو پور سعد سلمانم

پنهانم از این گروه، خودگویی

من ناصرم و ری است یمکانم

با دزدان چون زیم‌، که‌نه دزدم

باکشخان چون بوم، نه کشخانم

نه مرد فریب و سخره و زرقم

نه مرد ریا و کید و دستانم

چون آتش‌، روشن است گفتارم

چون آب‌، منزه است دامانم

بر فاحشه نیست پایهٔ فضلم

وز مسخره نیست پارهٔ نانم

از مغز سر است توشهٔ جسمم

وز رنج تن است راحت جانم

بس خامه‌ط‌رازی‌، ای عجب گشتست

انگشتان چون سطبر سوهانم

بس راهنوردی‌، ای دریغا هست

دو پاشنه چون دو سخت سندانم

نه دیر غنوده‌اند افکارم

نه سیر بخفته‌اند چشمانم

زینگونه گذشت سالیان بر هفت

کاندر تعب است هفت ارکانم

گه خسرو هند سوده چنگالم

گه قیصر روس کنده دندانم

از نقمت دشمنان آزادی

گه در ری و گاه در خراسانم

و امروز عمید ملک شاهنشاه

بسته است زبان گوهرافشانم

فرخ حسن‌ بن‌ یوسف آنک از قهر

افکنده نگون به جاه کنعانم

تا کام معاندان روا سازد

بسپرده به کام گرگ حرمانم

وین رنج عظیم‌تر که در صورت

اندر شمر فلان و بهمانم

ناکرده گنه معاقبم‌، گویی

سبابهٔ مردم پشیمانم

عمری به هوای وصلت قانون

از چرخ برین گذشت افغانم

در عرصهٔ گیر و دار آزادی

فرسود به تن‌، درشت خفتانم

تیغ حدثان گسست پیوندم

پیکان بلا بسفت ستخوانم

گفتم که مگر به نیروی قانون

آزادی را به تخت بنشانم

و امروز چنان شدم که برکاغذ

آزاد نهاد خامه نتوانم

ای آزادی‌، خجسته آزادی‌!

از وصل تو روی برنگردانم

تا آنکه مرا به نزد خود خوانی

یا آنکه‌ ترا به نزد خود خوانم



https://goo.gl/dKZRkR


@GoodreadsFarsi 📚 کانال تخصصی معرفی کتاب

نظرات (۱)

اشعار عالیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی