iran review of books

مرور کتب فارسی

iran review of books

مرور کتب فارسی

اکثر مطالب این سایت از نوشته های کاربران فارسی زبان سایت goodreads.com برداشت شده است.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
  • ۰
  • ۰

 

نام کتاب:پیر پرنیان اندیش
گفت وگو با #هوشنگ_ابتهاج توسط:#میلاد_عظیمی و #عاطفه_طیه
نشر:#سخن
صفحات:١٥٠٢
قفسه:#زبان_و_ادبیات 
#ادبیات_فارسى 
#شعر 
#سایه
میانگین امتیاز(با نظر ١٧٣ کاربر):٤/٢٤

ریویو از کاربر:Amir
امتیاز کاربر:★★★★★

✅ چی شد که کتاب رو خوندم؟
کتاب تو همون سال‌ چاپش و حتی قبل‌تر از اون حسابی سر و صدا کرده بود. کلی هم تایید و تکذیب و نقد و مدح که همین‌جور پشت سرش می‌بارید... این روزها که ظاهرا موج‌ها خوابیده بودن و دریا آروم بود می‌شد آسوده‌تر به کتاب نزدیک شد. توی دو نشست جمعا چهار روزه خوندمش. لذت برگشت به دوران خوندن‌های بی‌وقفه...

✅ تقسیم‌بندی کتاب:
کتاب دو جلد داره که جلد اول بیشتر اطراف زندگی و وجه موسیقی‌دوست ابتهاج می‌گرده. توی جلد دوم تمرکز بیشتر روی شعر سایه و نظرات اون در مورد شاعرهای دیگه هست. جلد اول حتی برای کسایی که با شعر خط و ربطی ندارن بسیار خوندنی خواهد. پوری سلطانی خوب حرفی زده: «حافظه‌ی جهنمی سایه» کلی خاطره و داستان توی خودش داره
.
ته جلد دوم یه نمایه‌ی کامل و تر و تمیز هم هست که خیلی به درد محقق‌ها خواهد خورد و صد البته صدها عکس رنگی و سیاه و سفید از گذشته و حال سایه هم پیوست کتاب دوم هست که اصلا خودش یه عیش مدام جداست

✅ چرا باید این کتاب رو خوند؟
بی‌ربط‌ترین دلیل می‌تونه این باشه که کتاب خیلی شیرین و دوست‌داشتنی‌ای هست. دوستانی که این‌جا مرور گذاشتن و انتقاد کردن از شیوه‌ی مصاحبه و این‌ها ظاهرا توجه نداشتن که کتاب حاصل شش سال «هم‌نشینی» هست نه این‌که یکی دو جلسه بری سوال‌های از قبل آماده شده‌ت رو بپرسی و پاشی بیای... مطمئن باشین سایه هم برای همین نگاه بوده که تا اون روز تن به مصاحبه‌ی این شکلی نداده بوده. ضمن این‌که دوستان به بی‌نمکی مصاحبه‌گر بند کرده بودند. خودم شخصا از اون‌هایی هستم که خیلی رو جنس طنز و نوع اجرای اون حساسم. میلاد عظیمی آدم طنازی نبوده؛ اما همون چند مورد شیطنت‌هایی که توی کتاب داشته و دوستان گله‌مند بودن ازش به نظر خوب دراومده و جای گله‌گی نداره. کمی راحت‌تر زندگی کنیم و این‌قدر مو به دو شقه نکنیم


✅ دیگه این‌که سایه حرف‌های خیلی مبسوط و رنگارنگی داره درباره‌ی اهالی موسیقی و ادب [خاصه شعر] ایران. دو حالت داره؛ ممکنه آدم هیچ نیازی احساس نکنه به دونستن چیزی در این مورد؛ که این مسئله‌ش کاملا جداست. ولی کسایی که براشون موسیقی و ادبیات ایران مهمه و دوست دارن در موردش قضاوت‌ها و خاطره‌های کسی رو بخونن که توی بطن خیلی از اتفاقا و ماجراها بوده نیم‌نگاهی به این کتاب داشته باشن بد نیست. میشه گفت کمتر کسی هست که توی موسیقی سنتی و شعر ایرانی تاثیرگذار بوده باشه و توی این مصاحبت‌ها درباره‌ش حرفی زده نشده باشه

✅حرف آخر:
حتی اگه از نظر روحیه هیچ ربطی به این کتاب ندارید فرصت این هم‌نشینی دوست‌داشتنی رو از دست ندید

زبان سایه بسیار شیرینه


  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

کتاب: سوزان سانتاگ در جدال با مرگ
نویسنده: #دیوید_ریف
مترجم: #فرزانه_قوجلو
ناشر: #نگاه
صفحات: ١٤٩
قفسه: #زبان_و_ادبیات 
#سرطان 
#زندگینامه
میانگین امتیاز (با نظر 342 کاربر) : 3.18
  
ریویو از کاربر: KamRun 
امتیاز کاربر: ★★★☆☆

 ✅ سوزان سانتگ در طول عمر خود سه بار به سرطان مبتلا شد. بار نخست به سرطان سینه، بار دوم به سرطان رحم و بار سوم به سرطان خون ناشی از شیمی درمانی سال‌های قبل. سرطان سوم در نهایت او را به وضع تراژیکی از پا درآورد. آنچه در این کتاب آمده، روزهای پایانی زندگی او به قلم فرزندش است، صادقانه و بدون ابهام تمام اضطراب‌ها، افسردگی، خشم، بیم و امید و مبارزه مادرش تا روز آخر و سرانجام مردن در حالی که هرگز با مرگ آشتی نکرده و ذره‌ای برای آن آماده نبوده را روایت می‌کند.

✅ حالا بعد از خواندن کتاب، تصوری که از سانتگ داشتم کاملا دستخوش تغییر شده. اگر پیش‌تر با نقاط قوت سانتگ در کتاب‌هایش آشنا شده بودم ،حالا سانتگ عریان را در این کتاب دیدم، تنها مانده با ضعف‌هایش. باورم نمی‌شود آن زنی که جسورانه علیه بیماری و مرگ در تمام طول عمر شوریده، چنین دردآور از مرگ فرار کند و در نهایت بطرز تراژیکی در چنگالش گرفتار شود. باور کردنی نیست نویسنده‌ای که منتقد سرسخت هرگونه کاربرد استعاری از بیماری بود، خودش روزی بگوید: بیماری به مثابه‌ی استعاره... لوسمی تنها مرگ روشن و بی‌پیرایه‌ای از سرطان است که می‌توان درباره‌اش خیال‌پردازی کرد.
میل به زندگی و هست بودن جاودانه در او به‌قدری زیاد بوده که حتی به احتمالات ذخیره سازی بیولوژیک (خواب مصنوعی، فریز شدن، حفظ عصاره‌ حیات فردی بصورت شیمیایی و ...) هم امید داشته. نمی‌دانم، شاید این این فرار از مرگ، همان تسلیم نشدن و مبارزه کردن تا آخرین نفس باشد. نکته‌ی ارزشمند دیگری که با خواندن کتاب متوجه‌اش شدم، این بود که بیماری به مثابه‌ی استعاره نه آنطور که خودش گفته نوعی شرح حال از دوران بیماری، که ضد خاطراتی از آن دوران بوده، نه چیزهایی که واقع شده و بلکه چیزهایی که حقیقت داشته و باید واقع می‌شده. البته هیچ کدام این‌ها در علاقه‌ام به سانتگ به‌عنوان منتقد و نویسنده‌ای تاثیرگذار و اندیشه‌ساز خللی ایجاد نمی‌کند.

✅ یکی از چالش‌هایی که کتاب برایم ایجاد کرد، شیوه اطلاع رسانی به بیمار در حال مرگ از وضعیت بیماری و تهدید حیات‌اش است، اینکه اگر طبق شواهد پزشکی مرگ کسی نزدیک و قطعی بود، باید او را از این قطعیت مطلع کرد یا اینکه روزنه‌ی امیدی برای او باقی گذاشت؟ نویسنده در این کتاب بطور جسته و گریخته به این چالش و احکام اخلاقی‌اش می‌پردازد، ولی در نهایت پاسخی برایش پیدا نمی‌کند.


✂️     آگاهی قدرت است یا محکومیت و بیداد؟ کم‌ترین ستمِ مرگ در حق مادرم آن بود که آنچه در طول زندگی امیدوارش ساخته و به او الهام و آگاهی بخشیده بود، همان چیز مرگ را برایش دشوارتر ساخت.
    مرگش به هیچ‌وجه مرگی آسان نبود. در مورد مرگ مادرم هیچ چیز به آسانی نگذشت مگر آخرین ساعت‌های زندگی‌اش. دشوار بود و کند، گاهی به‌نظر می‌آمد که لاک‌پشت‌وار به سوی مرگ پیش می‌رفت. درست پیش از مرگ رو به سوی یکی از پرستاران کرد و گفت: "دارم می‌میرم" و بعد زد زیر گریه. اگر بیماری‌اش بی‌رحمانه بود، مرگش هم بی‌رحمانه بود. تا عصر آن روز دیگر در میان ما حضور نداشت، گرچه هنوز زنده بود. پزشکان آن را موقعیت پیش از پایان می‌نامند. بی‌هوش نبود، بلکه به جایی ژرف در درون خودش رفته بود، شاید به آخرین پناهگاه هستی‌اش و بعد به سادگی رفت. نخست نفسی عمیق برآورد، چهل ثانیه وقفه بود، چه زمان بی‌انتها و رنج‌آوری است وقتی که پایان هستی یک انسان را تماشا می‌کنیم، و بعد نفس عمیق دوم. همه‌ی این‌ها چند دقیقه بیشتر طول نکشید. سپس وقفه دائمی شد و برای همیشه از هستی واماند.

📌 پی‌نوشت: واکنش مخاطب در مواجهه با این کتاب از این دو حالت خارج نیست: کتاب یا می‌تواند بی‌نهایت جذاب، نفس‌گیر و دردآور واقع شود یا کاملا خسته‌کننده، بی‌معنی و بدون هرگونه ظرافت لازم و تصور می‌کنم عامل اصلی چنین برانگیزش صفر و صدگونه‌ای، آگاهی از اندیشه‌ی او در مورد مفاهیم بیماری و مرگ است که به روشنی در جستارهای بیماری به مثابه‌ی استعاره و ایدز و استعاره‌هایش بیان شده. از این رو خواندن این کتاب در صورتی که آن جستار‌ها خوانده نشده باشد وقت تلف کردن است.


@GoodreadsFarsi 📚 کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

 

کتاب: دنیای بلور
نویسنده: #جی_جی_بالارد
مترجم: #علی_اصغر_بهرامی
ناشر: #چشمه
صفحات:  ۲۳۳
قفسه: #رمان_خارجی 
#رمان_امریکایی

میانگین امتیاز (با نظر ۲٬۸۹۲ کاربر): ۳.۶۴
  
 ریویو از کاربر: Saeed
امتیاز کاربر: ☆★★★★

✅ شبحی چند وجهی و درخشان در حالی که بلورها از بدنش فوران می‌کنند و رد ناپیدایی می‌گذارند و سپس از پیش چشم رد می‌شوند. در سینه‌ی مردی، گل رز بلوری جوانه زده. می‌خواهی کسی را نجات دهی تا در میان بلورهای درختی مومیایی نشود اما نجاتش یعنی کشتنش. سریع می‌دوی میان جنگل تا شبنم‌های بلوری به بدنت نچسبند، پایت به تنه‌ی شیشه‌ای گیر می‌کند و بر زمین می‌افتی و تمساحی بلوری با چشمان کهربایی به سمتت می‌آیند و باقی مانده‌ی تنت به تمساح وصل می‌شود و بلور می‌شود. 
هرکسی به اندازه خودش از این بلوری شدن‌ها برداشت می‌کند. کشیش بی‌مذهبی را دلیل می‌داند و این مسئله را نمو خشم خداوند می‌داند. دانشمندان دلیلش را در کیهان بررسی می‌کنند. بومی‌های فرصت‌طلب قطعات شیشه‌ای را در بازار به فروش می‌گذارند. "دکتر ساندرز" در میان یافتن دلیلی منطقی٬ سردرگم است. تنها "وانترس" که یک مهندس معمار است به نوعی بلوری شدن را پذیرفته و با همین ماهیت با دنیا برخورد می ‌ند. دنیایی که هر روز بیشتر در طوفان و گردباد و تاریکی بلوری شدن‌ها پیش می‌رود. هر روز آدم‌های بیشتری می‌میرند. در این دنیای فوق‌العاده نورانی و در عین حال تاریک و مرگ‌آور، گویی تنها جذامی‌ها هستند که زیبایی را درک کرده‌اند و می‌رقصند و خوشحالند. شهرها در تاریکی و غم و افسردگی فرو می روند اما جذامی‌ها سرزنده‌تر می‌شوند... . 

✅ واقعا نوشتن چنین داستانی که در آن ((آخر کار دنیا)) یا همان ((آخرالزمان)) با ایده‌ای نو که همان ((بلوری شدن)) همه‌جا و همه‌چیز و همه کس است، چگونه توانسته سر از قلم "بالارد" در بیاورد؟ به هرکدام از داستان‌های "بالارد" که نگاه می کنیم، می‌توانیم ردی از ایده‌گرایی را ببینیم و در این تکاپو و چالش‌ها، قطعا "دنیای بلور" ایده‌مندترین آنهاست. در تک تک فصل‌های این رمان 230 صفحه‌ای با ایده‌ای نو روبرو می‌شویم. چیزی که "بالارد" در ابتدا مدنظر قرار داده این پرسش بوده: ((خب بالاخره روزی دنیا تمام می‌شود، اما چگونه؟)) و این پرسش با پاسخی جدید روبرو شده است. اینبار با جنگ جهانی سوم و چهارم و گرم شدن کره‌ی زمین و سقوط شهاب سنگ‌ها و جنگ هسته‌ای و انسان‌های جهش یافته روبرو نیستیم. بلکه آنچه رخ می‌دهد همان بلوری شدن است. 

✅ دید شاعرانه‌ی نویسنده در برخی قسمت‌ها که در صحنه‌ی روبرو شدن "ساندرز" با "سوزان" در هتل بوربون و مخصوصا جمله ی : (( تو را دیدم که از لباس‌هایت نور می پاشید.)) حال خواندن کتاب را برای مخاطب دگرگون می‌سازد. همه چیز برای مخاطب ناگهان از حالت تاریکی به نوری دلنشین می‌رسد. این دید شاعرانه از دقیق‌ترین مشخصه‌های "بالارد" است. 

✅ در  این رمان، بر خلاف داستان ها و رمان‌هایی که درباره‌ی آن‌ها پیشتر صحبت شد، دیگر حرفی از نظام‌های اقتصادی و زندگی آلوده‌ی بشر امروز نیست. بلکه همه‌ی نگاه‌ها به طرف مسئله‌ای کاملا انسانی می‌افتد. درگیری بر سر دوراهی عاشقانه، درگیری بر سر قواعد زندگی و جفت شدن همه‌چیز و مسائلی نظیر این‌ها رخداد اصلی بلوری شدن دنیاست. رمان شاید به لحاظ تکنیکی و روایی قدرت‌مندترین داستان "بالارد" نباشد، اما مطمئنا از نظر ایده و ایده‌پردازی هوشمندانه‌ترین و قوی‌ترین آن هاست. 


دنیای بلور

@GoodreadsFarsi 📚 کانال
 تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

 

کتاب: آوای وحش
نویسنده: #جک_لندن
مترجم: #پرویز_داریوش
ناشر: #علمی_و_فرهنگی
صفحات:  ۱۵۹
قفسه: #رمان_خارجی

میانگین امتیاز (با نظر ۲۵۶٬۶۵۱ کاربر): ۳.۸۳
  
 ریویو از کاربری: Mahdi Lotfi
امتیاز کاربر: ☆★★★★


✅جک لندن، نویسنده‌ی آمریکایی‌تبار که از آثار معروف او آوای وحش و گرگ دریا است، از معدود نویسندگانی است که از راه داستان‌نویسی به ثروت فراوان دست یافت. نویسنده‌ی کتاب آوای وحش حوادثی را که در داستان‌های خود به تصویر می‌کشد با چشم خود دیده و با شخصیت‌های اصلی داستان‌هایش ارتباط داشته و آنها را می‌شناخته. در داستان‌ها و نوشته‌های جک لندن تأثیر افکار چارلز داروین٬ هربرت اسپنسر٬ کارل مارکس و فریدریش نیچه آشکار است. این آثار که گاهی رنگ شدید ناتورالیستی به خود می‌گیرند قطعاً در آنها تجزیه و تحلیل‌های بسیار دقیق وجود دارد.

✅ رمان آوای وحش معروف‌ترین رمان جک لندن است و در سال 1903 در امریکا منتشر شد. او در این رمان داستان سگی به نام باک را بیان می‌کند. باک، سگ اهلی و محبوب یک قاضی است و در مسیر زندگیش سر از سرزمینی خشن و بی‌رحم به نام کلوندایک از ایالات یوکان در می‌آورد و درگیر ماجراها و حوادث خاصی می‌شود. این سرزمین در آن زمان دستخوش هجوم بی‌رحم جویندگان طلا قرار داشته و باعث می‌شود باک تجربه‌هایی را در دنیای وحش به دست آورد.


آوای وحش

@GoodreadsFarsi 📚 کانال
 تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

📝 زوال!

 

کتاب: مرگ یزدگرد
نویسنده: #بهرام_بیضایی
ناشر: #روشنگران_و_مطالعات_زنان
صفحات: 72
قفسه: #ادبیات_نمایشی
#نمایشنامه
#ادبیات_تاریخی
#ایران_باستان
#تاریخ_ایران

میانگین امتیاز (با نظر 1,224 کاربر): 4.15
  
ریویو از کاربر: Hamêd
امتیاز کاربر: ★★★★★

📗نمایشنامه ای بسیار زیبا و قوی ست. ما را به فضای آن دوران می برد تا وضعیت آن زمان را تا حدی لمس کنیم. یک الگوی کهن نمونه ای که سرنوشت هر وضعیت، فرد و حکومتی ست را به خوبی نشان می دهد. این الگو به این صورت است که وضعیت یا حکومتی برپا می شود و می تواند به اوج اقتدار هم برسد اما کم کم دچار زوال و آشفتگی می شود و در نهایت وضعیت یا حکومت دیگری جای آن را می گیرد. در این نمایشنامه وارد مرحله آشوب و آشفتگی می شویم و از وضعیت شاه، مردم عادی، موبدان، سرداران و... مطلع می شویم. پادشاهی را نشان می دهد که دچار نوعی غفلت خودخواسته بوده و از دنیا پشت کرده تا بالاخره دنیا هم به او پشت می کند. همین غفلت خودخواسته است که زوال حکومت اش را سرعت می بخشد.

➖➖➖

ریویو از کاربر: Fatemeh Beygi
امتیاز کاربر: ☆★★★★

📙 استاد روایت های تاریخی و پارسی نویسی بهرام بیضاییه. درحقیقت عاشق این کاراشم. توی این نمایش نامه هم به موضوع تاریخی گریز یزگرد و مرگش پرداخته و از ویژگی هایی که من می پسندم استفاده کرده: یکی حضور خواب و دیگری بیان گذشته در حال و اون هم به شیوه ی بازگویی نمایشی و جابه جایی نقش ها بین افراد مختلف.
در واقع ما دو خط روایی داریم یکی گذشته و یکی حال که هر دو در اکنون پیش می رن و دیگه این که طبق همین دو روایت، دو اجرا داریم؛ یکی نقش های حقیقی خانواده ی آسیابانه در تقابل با سرداران و موبد و دیگری همون هان که نقش های خودشون و یزگرد رو در گذشته به صورت چرخشی برعهده می گیرن.
گاهی می مونم که چطور کسی می تونه در دیالوگ هایی کوتاه، چنین حرفای بزرگی بزنه و ما داریم این چنین هنرمند توانمندی رو. یه جایی در یه دیالوگ چند سطره از زبان یزگرد حمله ی اعراب و آلودگی دربار ساسانی با هنرمندی تمام برای ما بیان می شه و جای دادن دو واقعه ی تاریخی عظیم توی چند خط، به این شیوایی واقعا توانایی ای می خواد که خیلیا ندارن.

پ.ن: من بازسازی یا بازنویسی روایات تاریخی رو عاشقم و برای همین لذت نابی می برم از این آثار. شاید شما این چنین غرقش نشین.

مرگ یزدگرد

@GoodreadsFarsi 📚کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

 

کتاب: نقد و حقیقت
نویسنده: #رولان_بارت
مترجم: #شیریندخت_دقیقیان
ناشر: #مرکز
صفحات:٨٨
قفسه: #نقدادبی 
#نظریه_ادبی
میانگین امتیاز (با نظر 202 کاربر) : 3.77
  
ریویو از کاربر: Elham 8 
امتیاز کاربر: ☆★★★★

 
 ✅ به خاطر کمبود وقت خیلی سریع این کتاب را خواندم و یقیناً بیشتر از نیمی از آن را دریافت نکردم. اما همین اندازه که خواندم:

این رساله را بارت در جواب ایرادهایی که به نقد نو وارد شده است نوشته. و راستش قبل از هرچیز بارت را باید یک منطق دان و یک سخنور ماهر دانست. شیوه ی پاسخگویی او کاملاً روشمند، مستند، علمی و آرام و به دور از دستپاچگی و آشفتگی است. پاسخگویی به مخالف، هنری است که اغلب از آن بی بهره هستیم :)

✅ این رساله دفاعی از نقد نوست، روشنگر تفاوتهای حقیقی این دو نقد (قدیمی و نو) و روشن کردن تکلیف حقیقی خواننده و منتقد، و همچنین بیان کننده ی تفاوتهای اندک خواننده و منتقد.
بعضی کتابها هستند که دید آدم را به دنیای کلمات و ادبیات دستخوش تغییر می کنند ( اگر نگویم زیر و رو)؛ و نقد و حقیقت بارت یکی از آنهاست. حقیقت این است که بارت را نابغه ای دیدم که در دنیای کوچک شناخت من، مانندش نیست و بیشتر از فرم کتاب و روش آن و ترجمه و غیره، الآن محو شخصیت بارت هستم...

✂️ هیچکس تاکنون شک نکرده و نخواهد کرد که سخن اثر ادبی معنایی لفظی دارد که در صورت نیاز، فقه اللغة در اختیارمان می گذارد؛ مسأله بر سر آن است که آیا کسی حق دارد در این سخن ادبی معناهای دیگری که در تضاد با آن نیستند بخواند؟ پاسخ به این پرسش کار فرهنگ واژه ها نیست؛ بلکه وظیفه ی یک نتیجه گیری کلی درباره ی طبیعت نمادین زبان است. (ص ٣٠-٣١)

✂️ جغرافیدانی به نام بارون می گوید: نزد پاپوسها زبان بسیار فقیر است؛ هر قبیله ای زبان خودش را دارد و فرهنگ واژه های این مردمان روزبروز کاهش می یابد؛ زیرا پس از درگذشت هریک از افراد قبیله چند واژه به نشانه ی سوگواری ممنوع اعلام می شود.
از این دیدگاه ما داریم شبیه پاپوسها می شویم؛ ما به نشانه ی احترام زبان نویسندگان مرده را مومیایی می کنیم و جلوی معناها و واژه های جدیدی را که می خواهند به دنیای اندیشه ها وارد شوند، می گیریم: با این فرق که اینجا نشانه ی سوگ نصیب تولد می شود نه مرگ.
(ص ٤٠-٤١) 


رولان بارت

@GoodreadsFarsi 📚 کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

 

کتاب: نظریه‌های شخصیت
نویسنده: #دوآن_شولتز و #سیدنی_آلن_شولتس
مترجم: #یحیی_سیدمحمدی
ناشر: #ویرایش
صفحات: 720
قفسه: #روانشناسی
 #روانشناسی_دانشگاهی
میانگین امتیاز (با نظر 258 کاربر): 3.91

ریویو از کاربر:Sahar
امتیاز کاربر: ★★★★★

📗کتاب بسیار آموزنده ای بود و عمده ترین نظریه های مرتبط با شخصیت که در روانشناسی مطرح شده اند به طور مختصر و مفید توضیح داده شده است. ویژگی بارز این کتاب بیان تاریخچه مختصری از زندگی و نحوه شکل گیری این نظریات توسط آفرینندگان آنهاست که این خود به خواننده کمک میکند تا علت بروز و مطرح شدن دیدگاهی خاص توسط فردی خاص را بهتر درک کند. در نهایت خواندن این کتاب خالی از لطف نیست چرا که در پس بررسی هر نظریه، میتوان به پاسخ بسیاری از پرسش های خودمان در مورد شخصیت و دیدگاه مان نسبت به آن، دست پیدا کنیم و ببینیم که تفکرات ما منحصر به ما نبوده و افراد دیگری هم ادراکی مشابه ما داشته اند.

➖➖➖

ریویو از کاربر: Fereshte
امتیاز کاربر: ★★★★★

📙 این کتاب که جز درس های تخصصی رشته روان شناسی است ، برای تمام کسانی که علاقه مند به روانشناسی اکادمیک و علمی هستن مفید هست. تقریبا در ١٨ فصل کتاب نحوه ی شکل گیر ی شخصیت انسان ، ، انگیزه های او ، عوامل موثر در رشد روانی و ماهیت انسان توضیح داده شده است . تا زمانی که ما نظریه های شخصیت را بلد نباشیم با هر گونه اظهار نظری که راجع به روان ادمی میکنیم به بیراهه رفته ایم. نثر کتاب روان است و مطالب را مختصر ولی بسیار مفید بیان کرده است

 


@GoodreadsFarsi 📚کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰

📝 زرد زرد زرد!

 

کتاب: من پیش از تو
نویسنده: #جوجو_مویز
مترجم: #مریم_مفتاحى
ناشر: #آموت
صفحات: ٥٣٤
قفسه: #زبان_و_ادبیات
#ادبیات_فرانسه  
#رمان_عامه_پسند
میانگین امتیاز (با نظر ٧٧٤/٢٥٠  کاربر) : ٤/٢٧
  
ریویو از کاربر: لیلى بهشتى

امتیاز کاربر: ☆☆★★★


📙 اول اینکه، اون قدر که فکر می کردم زرد نبود:)) یعنی از دید من فرق چندانی با مثلا دِ فالت این... نداشت، و نمی فهمم چطور اون معروف شده به یه کتاب خوب غمگین حالا یه کمی تین ایجر ی، در حالی که این شده سمبل زرد بودن و عشقی آبکی بودن:)) حال آنکه واقعا اون قدری فرق ندارند با هم. حتی بعضا از نظر من لاقل این بهتر هم نوشته شده بود. 
بعد اینکه اسپویل حالا نمی کنم، ولی از پایانش خیلی راضی بودم. 
سوم اینکه، دغدغه ی کلی ش، حق مرگ و مرگ خود خواسته در واقع، دغدغه ی بنظر من کمتر پرداخته شده ای بود، یعنی من حداقل کتاب دیگه ای تا این لحظه با این موضوع سراغ ندارم. :-؟ و خب این بنظرم خوب بود. 
و در نهایت هم اینکه متن اصلیش از آنچه که فکر می کنید سخت تر بود:)) یعنی لاقل از آنچه من فکر می کردم که بود:))

➖➖➖

ریویو از کاربر: Zahra Amjadi

امتیاز کاربر: ☆☆★★★

📗 فک میکنم توی ایران یه مقداری زیادی این کتابو بزرگ کردن در طول خوندن و حتی بعد از اینکه کتابو تموم کردم انتظارم یه چیز دیگه ای بود داستان واقعا تکراری بود و هیچ ایده پردازی جدید و جالبی نداشت داستان بد نبود ولی به نظرم اونقدری خوب و جالب نبود که ازش تعریف میکردن
البته ترجمه کتاب هم واقعا خوب نبود :|

➖➖➖

ریویو از کاربر:Hosein 

امتیاز کاربر: ☆☆☆☆★

📘 خوندن این کتاب نتیجه گیر افتادنم باهاش توی یه سر زنگ زبان و عربی بود:/ دقیقا آخرین گزینه ای که برای گذروندن وقت داشتم.
فقط یه سوال برام پیش اومد بعد از خوندنش: چرا ما خودمون رو با خوندن کتابی مثل من پیش از تو باید زجر بدیم، دقیقا ملت از چی این کتاب خوششون اومد؟
واقعا حرف خاصی ندارم واقعا؛ جز اینکه این کتاب احتمالا مسخره ترین و اعصاب خردکن ترین کتابیه که تا حالا خوندم. پیشنهاد میکنم هیچ وقت سمتش نرین:|

 

@GoodreadsFarsi 📚 کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰


کتاب: عقاید یک دلقکـ

نویسنده: #هاینریش_بل

مترجم: #شریف_لنکرانى

ناشر: #امیرکبیر

صفحات: ٢٧٢

قفسه: #زبان_و_ادبیات #ادبیات_آلمان 


میانگین امتیاز (با نظر ١٣/٩٨٩ کاربر): ٤/٠٥

  

ریویو از کاربر: مجید اسطیرى

امتیاز کاربر: ★★★★★


📗"هاینریش بل" با آلمان بعد از جنگ روبروست که زندگی طبقهء بورژوا در بحران معنا با یک عامل مهم دست به گریبان است: "پول"! چیز نفرت آوری که بُل در "عقاید یک دلقک" آن را عامل فساد اخلاقی و اعتقادی آلمان بعد از جنگ نشان میدهد. بل کاری میکند که ما از سرمایه داران آلمانی که بعد از جنگ به دنبال بازسازی اقتصاد نابود شدهء آلمان هستند متنفر شویم. چرا که آنها "انسانیت" و "عاطفه" را زیر بار مخرب سرمایه سالاری و اشرافی‌گری له میکنند. و بدتر از همه این که پول با مذهب، با "کاتولیک" بودن به شدت گره خورده و حاصل آن فرهنگ نجسی به نام "اشرافی گری مذهبی" شده است. مذهب دروغگوی کاتولیکهای اشرافی آلمانی "عشق" شخصیت اصلی عقاید یک دلقک را از او میگیرد و او را به گدایی می اندازد.



➖➖➖


ریویو از کاربر: Motahareh

امتیاز کاربر: ☆☆★★★


📙 بعد از تقریبا دو سال دوباره به کتاب سر میزنم و تصمیم میگیرم به نوشتن ریویو...

عقاید یک دلقک از آن دست کتاب های خوش خوانی بود که با وجود شخصیت خیلی احساسی که داشت به دلم نشست.

بهترین چیز در داستان نشان دادن فرهنگ آلمانی و انتقادات بدبینانه ی هانس نسبت به مسیحیان علل الخصوص کاتولیک هاست. 

از این ها بهتر به نظرم چیزی که قوی بودن کتاب بهش مدیونه فقط و فقط شخصیت پردازی صاف و ساده ی دلقکه...

اگرچه گاهی در طی داستان با خودم کلنجار میرفتم که هانس دیگه زیادی داره یک طرفه همه مسائل رو در نظر میگیره و حتی گاهی شخصیتش برام غیر واقعی تداعی میشد اما همه ی این ها رو باز میگذارم پای شخصیت منحصر به فرد هانس که شاید تلاش شده بود علاوه بر سیاهی همه اطرافیانش، خودش هم خاکستری به نظر برسه...



‏@GoodreadsFarsi 📚کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز
  • ۰
  • ۰


کتاب: نام من سرخ

نویسنده: #اورهان_پاموک

مترجم: #عین_له_غریب

ناشر: #چشمه

صفحات: 692

قفسه: #زبان_و_ادبیات #رمان_ترکیه #ادبیات_ترکیه #شاهنامه #نقاشی


میانگین امتیاز (با نظر 33,371 کاربر): 3.83

  

ریویو از کاربر: محمد امین

امتیاز کاربر: ☆★★★★


 ✅ نمیدونم چند نفرتون مثل من و فامیل دور فکر میکنید. به عبارتی برای شما هم نگاه دیگران نسبت به شما و هر آنچه که به شما مربوط میشه، مهمه؟

این جمله تکراری فامیل که همش از آقای مجری می پرسه : "من الان چه جوری بودم؟" رو که یادتون هست، یک جورایی این پرسش برای من هم اهمیت داره.

حالا یقین میپرسید : "خب که چی؟"

- عرض می کنم خدمتتون.


✅ واقعیتش به پیشنهاد چنتا از رفقا، قرار گذاشتیم که هر ماه یک رمان خوب و شاخص رو با هم دیگه بخونیم و در رابطش بحث کنیم. این ماه هم قرار شد رمان "نام من سرخ" ارهان پاموک رو بخونیم. اولش چندان موافق نبودم، نه از اسم این بابا خوشم میومد نه از قیافش، خب تا حالا چیزی ازش نخونده بودم و گمون میکردم با این اسم و قیافه حتما یک نویسنده غربگرای ترک هست که بهش نوبل رو دادن.

ولی خب به این جهل غلبه کردم و رمان رو خوندم و 700 صفحه رو تو 4 روز تموم کردم و باید عرض کنم که یکی از رمانهای خیلی خوبی بود که تا به حال خوندم. حالا نمیخوام چندان از روایت جالب و تعلیق بی نظیر رمان صحبت کنم (اون باشه برا اهلش)؛ فقط میخوام بگم بعد از خوندن کتاب به ایرانی بودنم افتخار کردم، کلی حال کردم. از اول تا آخر یک رمان 700 صفحه ای یک نویسنده اهل ترکیه نوبل برده وصف فرهنگ ایران بود اون هم تو چه زمانی تو عصر عثمانی و صفوی (که خب قاعدتا تقابل این دو کشور در اوج بوده).


✅ واقعا خوندن این رمان لذت بخش بود، واقعا درک عمیق پاموک از ادبیات، نقاشی و فرهنگ ایران ستودنیه. در جای جای کتاب حرف از هنر نظامی، فردوسی، سعدی، جامی و نقاشان بزرگ ایرانیه.

بعد از خوندن این رمان یاد یک رمان دیگه هم افتادم که همچین حس خوبی رو بهم داد، رمان سمرقند اثر امین معلوف نویسنده و متفکر لبنانی که اون هم در ستایش فرهنگ ما کم نذاشته بود.

ولی خب هر عیشی بی طیش نیست و هر نوشی بی نیش، آدم وقتی از این دست رمانها میخونه و وقتی میبینه متفکرهای بزرگی از این دست (که اقبال از بزرگانشونه) این چنین شیفته وار از فرهنگ ما صحبت میکنن و از طرفی میبینه نویسنده های خودمون اصلا به این فرهنگ توجهی ندارن واقعا غصه اش میشه.


پ. ن: من زیاد رمان نخوندم ولی تا اونجایی که یادمه یک رمان یا داستان خوب ایرانی سراغ ندارم که سراغ موضوعاتی چون آثار فردوسی و نظامی رفته باشه. اگر شما می شناسید معرفی بفرمایید.



@GoodreadsFarsi 📚 کانال تخصصی معرفی کتاب

  • مردم گریز